درباره وبلاگ


چه بی رحمانه تنها شدم ؛ در اوج جوانی و غرق در رویا بودم. چه بی رحمانه تمام رویاهایم نابود شد. چنان تنها شدم که خالی از هر آرزو و رویا شدم. دیگر زندگی هم چشمانش را به رویم باز نمیکند. چه ناباورانه دستهایم تنها شد که گویی غریبانه به دنیا آمده ام ؛ هر چند که غریبانه زندگی کردم و میدانم تنها و غریب راهی خاک خواهم شد. و آنجا تنها و غریب برای همیشه خواهم خوابید.
آخرین مطالب
پيوندها
  • ادکلن زنانه کنزو
  • چرنديات
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ,گریه دار ,خنده دار,خلاصه همه چیز واسه عاشقان و آدرس mobiltak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.  





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 59275
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


عاشقانه ,گریه دار ,خنده دار,خلاصه همه چیز واسه عاشقان




 

 

 

 

 

منو به كدوم گناهم اسیر
نگاهی كردی كه وقتی
رفتی دلم هنوز در پی
یك نگاهته ؟ آخه من
چه گناهی كرده بودم
كه عاقبت دستانم لمس
كردن تنهایی هستش كه
تو اون رو برای من
درست كردی ؟
آخه تو كه میخواستی
دستی رو كه گرفتی یه
روزی ول كنی این فكر
رو پیش خودت نكردی كه
یا باید دستی رو كه میگیری
ول نكنی یا اگر نمیتونی و یه
روزی قصد رفتن داری نباید
بزاری اون دست تو رو لمس كنه
به خدا دلم از هرچی دوست داشتن و
هر چی محبت هست شكسته
چرا جواب گرمی دستای من باید با
سردی نبودنه دستای تو پر بشه ؟
چرا با من این كارو كردی ؟
مگر من گناهی كرده بودم؟
اگر بذارن تا عمر دارم
این سوال رو از تو توی خیالم میپرسم

؛ به هركی كه برسم میپرسم. مگه من به جز دستای تو؛ اسیر دستای دیگه ای بودم ؟ كاش نمیگفتم كه نمیتونم بی تو بمونم ؛ انقدر دلم شكسته كه هزاران محبت و گرمی نمیتونن آرومش كنن تو كه نكشیدی من چه حالی دارم ولی آرزو میكنم برات تا آتش بگیری كه بدانی چه میكشم ؛ آره احساس سوختن به تماشا نمیشه ؛ باید آتیش بگیری تا قلب من آروم بشه ؛ قول میدم .. قول میدم دیگه به نگاه قشنگی چشم ندوزم و دست گرمی رو لمس نكنم ؛ آره روزی كه آروم بگیرم تاوان دوست داشتن رو پس میدم ؛ قول میدم كه بشكنم تو و امثال تو رو قول میدم به گریه هاشون بخندم ؛ انقدر بخندم تا تاوان گناه نكرده ام رو از زندگی پس بگیرم ؛ نفرت دارم از تو زندگی نفرت دارم از تو
 

 



سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 1:8 قبل از ظهر ::  نويسنده : دو برادر

صفحه قبل 1 صفحه بعد